شهرآرانیوز؛ شاید روزی که فیلم «دختر لر»، اولین فیلم ناطق سینمای ایران، بر پرده سینماهای ایران اکران شد، هیجان پاگرفتن صنعتی نو مردم را آن قدر شگفت زده کرده بود که کمتر کسی جز به داستان فیلم و به کارکردهای فرهنگی یا سیاسی یا هر تأثیرگذاری دیگری در آینده -که میتوانست نتیجه ورود این صنعت به ایران باشد- فکر میکرد. سینمایی که حالا میتوانست با خلق داستانهای هیجان انگیز مخاطبان را در مقابل آن پرده بزرگ میخ کوب کند. بدیهی است که در هر دوره تاریخی، سینما آیینهای از رخدادهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است.
سینمایی که از سال ۱۳۱۲ با دختر لر متولد شد، در دهههای مختلف عرصه نقش آفرینی زنان بسیاری بود؛ زنانی که چه به عنوان بازیگر و چه به عنوان نویسنده، کارگردان، تهیه کننده و... پا به دنیای شگفت انگیز هنر هفتم گذاشتند. اما آنچه در این میان شایان تأمل و بررسی است، تفاوت بازنمایی زنان در دهههای مختلف سینمای ایران است؛ دهههایی که آبستن حوادث تاریخی، سیاسی، اجتماعی و ... متفاوتی بود و در هر دوره شاهد تولد آثاری بودیم که زنان نقش آفرینی شان در آنها متأثر از شرایط زمانه بود. یکی از شاخصترین این تفاوتها در بازنمایی زنان در سینمای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن است که با مروری بر آثار سینمایی در دهههای پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاخصههای این بازنمایی به خوبی به چشم میآید.
مرور آثار سینمایی در دهه ۴۰ و ۵۰ و تحلیلها و بررسیها و نقدهای همه آثار خلق شده در آن دوران اغلب بر چند محور اصلی تأکید دارند؛ دورانی که کرامت زن به عنوان یک انسان در فیلمهایی که از آنها به عنوان فیلم فارسی نام میبرند، حفظ نمیشد. دوران زنانِ ضعیف و منفعل، دوران نگاه ابزاری به زن در داستان و چالشهایی که اغلب با نگاهی جنسی به زن ساخته وپرداخته شده بودند؛ زنانی که در قالب خانواده یا نقش مادر یا همسر اغلب ایفای نقش نمیکردند و در بیشتر داستانها یا در محیطهای نامناسب یا درگیر روابط غیراخلاقی بودند.
پس از آن در دهه ۶۰ با پیروزی انقلاب اسلامی، ساختارهای فرهنگی و مذهبی شکل گرفتند و سینما نیز همانند سایر ارگانهای جامعه باید در چارچوب قوانینی به فعالیت خود ادامه میداد که متناسب با جامعهای مذهبی و مسلمان باشد. در این دوره رعایت حجاب و عفاف در سینما و تعریف روابط بین زن و مرد در آستانه تحولی عظیم بود؛ ازاین رو آثار بسیاری ساخته شد، اما سینماگران هنوز به زمان نیاز داشتند تا بتوانند با حفظ کرامت و شأن زن مسلمان ایرانی تصویری متفاوت از آنچه پیشتر به نمایش درآمده بود، ارائه کنند.
برخی معتقدند یکی از دلایلی که در این دوران حضور زنان در سینما کم رنگ شد تلاش برای بازتعریف نقش آفرینی زنان در سینما بود. کرامت زن ایرانی در این دوران با خلق آثاری در قالب مادر، همسر، خواهر همانند آنچه در واقعیت زندگی جریان داشت به سینمای ایران وارد شد. فیلمهای «رهایی» و «باشو، غریبه کوچک» از شمار این فیلمها هستند. مرضیه برومند، تهمینه میلانی و رخشان بنی اعتماد از نخستین زنانی بودند که به عنوان زنان کارگردان در این دهه وارد سینما شدند.
در آثار سینمایی دهه ۷۰ کم کم زنان جایگاه خود را یافته بودند و نه به عنوان نقشهای دوم و کم رنگ، بلکه به عنوان نقشهای محوری در فیلمها ظاهر شدند. مضامینی، چون عشق در فیلمهای سینمایی مطرح شد و در برخی آثار به هنرمندانهترین شکل ممکن عشق، حیا و نجابت زن ایرانی توأمان به نمایش درآمد. چه آن عشقی که در «فیلم روسری آبی» به نمایش درآمد و از فیلمهای ماندگار سینمای ایران شد و چه عشق در فیلم «شیدا» که با مضمونی از جنگ و حال و هوای دفاع مقدس ساخته شده بود و با ظرافت و زیبایی عشق بین رزمنده مجروح و پرستار جنگ را به تصویر کشید که نوستالژی ماندگاری را در ذهن مخاطب به یادگار گذاشت.
در کنار این موضوعات زنان در فیلمهای نیمه دوم دهه ۷۰ به موضوعات جدیتر پرداختند که پیش از آن سینما به آنها ورود جدی نداشت. زنانی که به دنبال مطالبه حقوق خود بودند و با چالشهای جدی مواجه میشدند که سرآغاز مواجهه با موضوعاتی، چون خشونت خانگی، نادیده گرفته شدن، بدبینی همسر و... بود. فیلمهایی مانند «قرمز»، «شوکران» و «دو زن» از شمار این فیلمها بودند.
در سینمای دهه ۸۰ زنان در سینمای اجتماعی بیش از همیشه حضوری جدی یافتند. اغلب فیلمهای این دوره به مشکلات و مسائل و چالشهای جدی میپرداخت که زنان در جامعه، خانواده و محیط پیرامون با آن درگیر شده بودند. زنان دیگر نقشهای حاشیهای و در سایه نبودند، بلکه به عنوان نقش اول داستان با یک موضوع یا آسیب جدی دست وپنجه نرم میکردند. فیلمهای این دهه به موضوعاتی مانند خیانت، مشکلات زناشویی، مهاجرت و... میپرداخت که در اغلب این موضوعات زنان تصمیم گیرنده یا تأثیرگذار یا نقشهای چالش برانگیزی داشتند؛ فیلمهایی مانند «چهارشنبه سوری»، «جدایی نادر از سیمین» و «آتش بس»، ماحصل این دوران هستند. زنان در این فیلمها کارکرد اجتماعی پررنگی یافته بودند؛ زنانی که با تصمیمهای درست یا غلط میتوانستند تأثیری بسیار مهم بر زندگی خانوادگی و روابط زناشویی خود بگذارند، اگرچه میتوان گفت نقش مرد خطاکار نیز در آثار این دهه پررنگتر از همیشه به چشم میخورد.
اما در سینمای دهه ۹۰ اگرچه آثار بسیاری به چشم میخورد که به موضوعات اجتماعی پرداخته اند، اما بدون شک در حوزه دفاع مقدس و ارائه تصاویر بی بدیلی از زنانِ روزهای جنگ آثار ماندگاری خلق شده است که نقطه عطف آنان کارگردانان زن و بازی درخشان زنانی است که در این آثار نقش آفرینی کرده اند. فیلم «شیار ۱۴۳» و فیلم «ویلایی ها» از آثار شاخصی است که جزو این دسته اند.
اگرچه فیلمهایی مانند «بوسیدن روی ماه» و «کوچه بی نام» نیز هرکدام باتوجه به داستان خود در ارائه تصویری از زنان در قصه هایشان موفق عمل کرده اند. میتوان گفت در این دهه «مریم آبیار» با ساخت فیلم دیگری (علاوه بر فیلم شیار ۱۴۳) به نام «شبی که ماه کامل شد» اوج توانایی زنان ایرانی را در ساخت فیلم، بازیگری و پرداخت به سوژههای سخت و پرچالش به نمایش گذاشت.
اگرچه واکاوی و تحلیل آثار بی شمار سینمایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شده است -که زنان در آنها به عنوان بازیگر یا عوامل ساخت مطرح بوده اند-کار بسیار دشواری است و در این مجال اندک نمیگنجد، با مرور اجمالی بر آثار، نقش آفرینیها و حضور جدی که زنان در این سالها در عرصه سینما داشته اند، این حقیقت انکارناپذیر است که سینما پس از دهه ۶۰ کرامت زن ایرانی را که پیش از آن در سینمای قبل از انقلاب به تباهی رانده شده بود، با احیای ارزشهای فرهنگی، حفظ هویت زن در نقشهای مؤثر او در خانواده، جامعه و... به کارکرد اجتماعی و فرهنگی مبدل کرد که میتواند آزادانه در موضوعات مختلف چالشها و مطالبات جدی خود را مطرح کند؛ جایی که مورد ستم واقع میشود، احقاق حق خود را مطالبه کند و در شرایطی که میتواند اثرگذار باشد، با تولیدات مؤثر و درخشان سینمایی در محوریترین نقشها ظاهر شود.